بسم الله الرحمن الرحیم
متنی نوشتم در این وانفسای خواب و بیداری و پرید . متنی که خیلی به دلم نشسته بود حس و حالی عجیب به دلم هجوم اورد و من هم پایداری به کار بستم و گفتم که تو پاک شوی من دوباره مینویسم
شب ارام دهم ابانی در ارامش و صدای هواپیمایی که از اسمان میگذرد طی می شود . همراه با صدای ممتد ساعت اتاق و همسایه ای که داشت میخواند وقتی متن قبلی را می نوشتم و الان او هم در سکوت است.
مردی است با روحیه .خانه ای پر از رنگ و نور و خلاقیت . امید و انگیزه از سرو روی مرد و خانه اش می بارد .
خدایا به این فکر میکنم که این هم شاید زنجیر وابستگی بود که بریدی . دیدی نوشته را خیلی دوست دارم گفتی در حدی نیست که بهش دل ببندی . اره ؟
من که راضیم .
اصلا بهتر . بزار بره . وابستگی بره بهتره !
این نوشتنه همین الان، تواین حالت غیر معمول نوشتن داره عجیب بهم میچسبه . شکرت خدا .
اصلا رشته کلام رفت از دست یا رئوف .
یا فخر من لافخر له .داشتم از تو میگفتم از اینکه چقدر بزرگی . از اینکه فارغ از اقیانوس نعماتت همین که مرا بنده خودت خطاب کردی فخری است که شادی به دلم میدهد . همین که فهمیدم به من گفتی خلف خودت . جانشینت روی زمین . همین یعنی خدایا شکرت . یعنی که حق دارم هر ثانیه الحمدلله علی کل حال را ازبر کنم.
فکر میکردم که تضمینی نیست برای اینکه این پست تمام شود، صبح بیدار شوم . و هر نفس فرصتی است از جانب تو . برای حس لذت بنده تو بودن .
مملوک تو بودن .
هر نفس با تو بودن .
الحمدلله رب العالمین جمیعا علی کل حال
و چه زیبا بیان کرده سعدی شیرازی :
" منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی(نفس) که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب"
تو ,کل ,دلم ,همین ,هم ,الحمدلله ,علی کل ,تو بودن ,به دلم ,کل حال ,از اینکه
درباره این سایت